از مسائل مهمی که در دنیای مدرن امروز به یکی از بزرگترین معضلات تبدیل شده است، مسئله سقطجنین و کشتن فرزندانی است که میتوانند فرصتی برای زندگی داشته باشند که این مسئله بهعنوان تهدیدی مهم برای مدرن بودن انسان قرن بیست و یکم مطرح میشود و شخصیت و تفکر او را به تفکری جاهلی تبدیل کرده است…
از مسائل مهمی که در دنیای مدرن امروز به یکی از بزرگترین معضلات تبدیل شده است، مسئله سقطجنین و کشتن فرزندانی است که میتوانند فرصتی برای زندگی داشته باشند که این مسئله بهعنوان تهدیدی مهم برای مدرن بودن انسان قرن بیست و یکم مطرح میشود و شخصیت و تفکر او را به تفکری جاهلی تبدیل کرده است…
زندگی در قرن بیست و یکم، کمی عجیبوغریب به نظر میرسد، از طرفی مدرنیته را میتوان در تمام ابعاد زندگی انسان مشاهده کرد، از اخلاق و رفتار و سبک زندگی و صنعت همه و همه دستخوش مدرنیته قرارگرفتهاند و از طرفی نیز صنعت و تکنولوژی زندگی آدمی را بهکلی متحول کرده است، اما آنچه عجیبوغریب به نظر میرسد این است که انسانی که در قرن بیست و یکم زندگی میکند و ادعای مدرن بودن دارد، هنوز مدرن نشده است و جاهلیت در رفتار و کردار او بهوضوح دیده میشود.
جاهلیتی که هم در برخی از مردان بروز و ظهور دارد و هم در برخی از زنان جلوه گری میکند و مدرن بودن آنها را زیر سؤال میبرد. که در این مقاله به یکی از ابعاد این جاهلیت مدرن اشاره میکنیم.
از مسائل مهمی که در دنیای مدرن امروز به یکی از بزرگترین معضلات تبدیل شده است، مسئله سقطجنین و کشتن فرزندانی است که میتوانند فرصتی برای زندگی داشته باشند که این مسئله بهعنوان تهدیدی مهم برای مدرن بودن انسان قرن بیست و یکم مطرح میشود و شخصیت و تفکر او را به تفکری جاهلی تبدیل کرده است، چراکه خداوند متعال در آیات متعددی به اعراب زمان رسول خدا و بهتبع آن به تمام انسانها دستور اکید داده است که از کشتن فرزندان خود چه آنهایی که هنوز در رحم مادر هستند و چه فرزندانی که متولد شدهاند و تنها جرم آنها مسئله جنسیت است، خودداری کنند.
مسئله سقطجنین در سالهای اخیر در کشور ما به یکی از معضلات مهم تبدیل شده است و آمار تکاندهندهای از رسانههای مختلف پیرامون آن منتشر میشود که نیازمند بررسی جدی و دقیق توسط مسئولان است.
پیرامون این مسئله در موضوعات مختلف ازجمله احکام و حقوق و اقتصاد و … مطالب و مقالات متعددی به رشته تحریر درآمدهاست، اما آنچه موردتوجه این مقاله است، بررسی این مسئله از حوزه اخلاق است که با نگاه اخلاقی به بررسی این مسئله میپردازیم.
خداوند متعال در آیات قرآن مجید به بررسی عواملی که سبب کشته شدن جنین توسط پدر و مادر میشود، پرداخته است و با پاسخ به همه آنها و ضمانتهای محکم و وعدههای حتمی از همه مادران خواسته است تا از ارتکاب این عمل خودداری کنند، چراکه در آیات الهی برای ارتکاب این گناه بزرگ عواملی بیان شده است که برخی از آنها عبارت است از:
۱- ترس از مسائل اقتصادی خانواده
۲- ترس از مسائل اقتصادی فرزند
۳- ترس از آینده اقتصادی فرزند
۴- ترس از عاقبتبهخیری فرزند
درنهایت برخی به دلیل ترس از انحراف و کج روی فرزند خود در آینده یا بههیچوجه فرزندی نمیخواهند و یا اگر صاحب فرزندی شوند مرتکب عمل زشت و ناروای سقطجنین میشوند که در پاسخ به این دلیل نیز باید گفت که ترس از آینده فرزندان بههیچوجه مجوزی برای سقطجنین و گرفتن حق حیات از آنها نخواهد شد، چراکه تنها وظیفه پدر و مادر به کار گرفتن تمام هموغم خود برای تربیت فرزندان صالح است که توجه به این مسئله از قبل از تولد تا بعدازآن ادامه دارد.
و ریشه تمام این امور را میتوان در این آیه شریفه خلاصه کرد که افرادی که مرتکب این گناه میشوند به وعدههای شیطان بیشتر از وعدههای خداوند اعتقاد و باور دارند و این اعتقاد و باور پایههای زندگی آنان را ویران کرده است:
«الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَهً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیم: شیطان شمارا از تهیدستی بیم میدهد و شمارا به زشتی وامیدارد؛ و [لی] خداوند از جانب خود به شما وعده آمرزش و بخشش میدهد، و خداوند گشایشگر داناست.»[البقره: ۲۶۸]
در این قسمت به پاسخهای زیبای خداوند متعال به عواملی که برای سقطجنین متصور است میپردازیم، خداوند متعال در پاسخ به سؤالات فوق میفرماید:
۱- اگر دلیل شما برای کشتن فرزندتان ترس از اقتصاد خانواده است، بدین معنا که ما در تأمین نیازها و هزینههای زندگی خود ماندهایم و در صورت اضافه شدن فرد دیگری باید از خواستههای خود بکاهیم تا بتوانیم نیازهای فرد جدیدالورود را تأمین کنیم، من ضمانت میکنم که موقعیت اقتصادی شما بهتر از قبل خواهد شد:
«وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُم: و فرزندان خود را از بیم تنگدستی مکشید؛ ما شما و آنان را روزی میرسانیم»[الأنعام:۱۵۱]
۲- اگر دلیل شما برای کشتن فرزندتان، ترس از تأمین هزینههای فرزند است، بدین معنا که در شرایط حاضر قادر به تأمین نیازها و هزینههای خود و همسرتان هستید، اما توان تأمین هزینههای یک فرزند را ندارید، من ضمانت میکنم که مدار زندگی شما بهگونهای رقم بخورد که هزینههای فرزندتان نیز بهخوبی هرچهتمامتر تأمین شود:
سقطجنین
«وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَهَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبیرا: و از بیم تنگدستی فرزندان خود را مکشید. ماییم که به آنها و شما روزی میبخشیم. آری، کشتن آنان همواره خطایی بزرگ است.»[الإسراء: ۳۱]
۳- برخی از افراد به دلیل شرایط بد جامعه و بیعدالتیهایی که ممکن است پس از مرگ آنها دامنگیر فرزندان آنها شود از داشتن فرزند خودداری کرده و در صورت داشتن فرزند درصدد سقط آن اقدام میکنند که در این زمینه نیز خداوند متعال یک راهکار بسیار زیبا را بیان میکند، تا آینده اقتصادی فرزندان نیز کاملاً بیمه شود:
«وَ لْیَخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّهً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدیدا: و آنان که اگر فرزندان ناتوانی از خود بر جای بگذارند بر [آینده] آنان بیم دارند، باید [از ستم بر یتیمان مردم نیز] بترسند. پس باید از خدا پروا دارند و سخنی [بجا و] درستگویند.»[النساء: ۹]
اگر از آینده اقتصادی فرزندان خود ترسی دارید، بهترین توصیه خداوند آن است که آینده اقتصادی فرزندانی که به هر نحو از نعمت والدین محروم شدهاند را به خطر نیندازید تا درنتیجه آینده فرزندان شما نیز در امنیت باشد.
۴- و درنهایت برخی به دلیل ترس از انحراف و کج روی فرزند خود در آینده یا بههیچوجه فرزندی نمیخواهند و یا اگر صاحب فرزندی شوند مرتکب عمل زشت و ناروای سقطجنین میشوند که در پاسخ به این دلیل نیز باید گفت که ترس از آینده فرزندان بههیچوجه مجوزی برای سقطجنین و گرفتن حق حیات از آنها نخواهد شد، چراکه تنها وظیفه پدر و مادر به کار گرفتن تمام هموغم خود برای تربیت فرزندان صالح است که توجه به این مسئله از قبل از تولد تا بعدازآن ادامه دارد.
مسئله سقطجنین در سالهای اخیر در کشور ما به یکی از معضلات مهم تبدیل شده است و آمار تکاندهندهای از رسانههای مختلف پیرامون آن منتشر میشود که نیازمند بررسی جدی و دقیق توسط مسئولان است.
در پایان توجه به این مسئله اهمیت دارد که سقطجنین تنها یک گناه نیست بلکه فرد با ارتکاب آن مرتکب چندین گناه خواهد شد، گناهانی ازجمله:
۱- قتل نفس و کشتن یک انسان بیگناه که خداوند متعال پیرامون این مسئله میفرماید:
«مِنْ أَجْلِ ذلِکَ کَتَبْنا عَلی بَنی إِسْرائیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جمیعاً….: ازاینروی بر فرزندان اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس کسی را -جز به قصاص قتل، یا [به کیفر] فسادی در زمین- بکشد، چنان است که گویی همه مردم را کشته باشد…»[المائده: ۳۲]
۲-گناه سوءظن به خداوند متعال چراکه چنین انسانی تصور میکند که خداوند متعال توان روزی دادن به او و فرزندانش را ندارد درحالیکه خداوند متعال میفرماید:
«وَ کَأَیِّنْ مِنْ دَابَّهٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُها وَ إِیَّاکُمْ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیم: و چه بسیار جاندارانی که نمیتوانند متحمّل روزی خود شوند. خداست که آنها و شمارا روزی میدهد، و اوست شنوای دانا.»[العنکبوت: ۶۰]
خلاصه کلام آنکه، آنچه بیشتر در مسئله سقطجنین مورد اهمیت است توجه و دغدغههای اقتصادی و ترس از آینده فرزندان است که خداوند متعال با وعدههای حتمی و توصیههای طلایی خود در آیات متعددی از قرآن مجید بهخوبی هرچهتمامتر آینده اقتصادی و معنوی فرزندان را مورد ضمانت قرار داده است و فقدان باور به این وعدههای حتمی گناه نابخشودنی است که میتواند پایههای زندگی فردی و اجتماعی انسان را ویران کند.